مادربزرگ حسی واقعاً می خواهد لعنتی کند ، اما اعضای کسل کننده سن و سال او را دوست ندارند ، او تنه های جوان و محکم را دوست دارد ، و او به دو دانش آموز دویست دلار می دهد ، عكس كير كس بنابراین آنها او را مانند یک فاحشه لعنتی می کنند ، آدمک ها مادربزرگ را لعنتی می کنند و آبجو می نوشند.